۱۳۸۹ مرداد ۲۳, شنبه

حزب 62

در این حزب ادامه ی سوره مریم آمده است و سوره تمام می شود.
پس از ذکر داستان تولد حضرت عیسی و تاکید بر این که عیسی (ع) فرزند خدا نیست، از حضرت ابراهیم گفته می شود ، این که پدرش را به خداپرستی دعوت می کند و از بت ها دوری می جوید. و در آخر می فرماید چون از بت ها دوری جست، خداوند به او اسحاق و یعقوب را عطا کرد و از نسل آن ها پیغمبران را قرار داد. پس از آن از حضرت موسی یاد می کند، هنگامی که به جانب کوه طور فراخوانده شد. و از برادرش هارون. و سپس نام اسماعیل(ع) و پس از آن ادریس (ع) می آید. و سپس می فرماید که همه ی آنها فرزندان آدم (ع) بوده اند و فرزندان آن کسانی که بر کشتی نوح (ع) نشاندیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیل و آن کسانی که هدایت کرده بودیم. و پس از آن شرحی از بهشت و قطعیت آن می آید. سپس از قطعیت زنده شدن پس از مرگ سخن به میان می آید و جهنمیان. و پس از آن باز به این اشاره می شود که گفتند خداوند فرزندی دارد، و می فرماید حقا چیزی زشت و بد آوردید. چیزی که نزدیک است آسمان ها از هول آن متلاشی گردد و زمین بشکافد و کوه ها در هم شکسته و فروافتد از آن رو که برای خدا فرزندی ادعا کرده اند.  و در آخر می فرماید ما این قرآن را به زبان تو جاری کرده ایم تا پرهیزگاران را بشارت دهی و گروه سخت سر را بترسانی. و پیش از آن ها چه نسل های زیادی را هلاک کردیم، آیا یکی از آن ها را می یابی یا صدایی از آن ها می شنوی؟
و سوره تمام می شود. و حزب نیز هم.

پ.ن: اگر مثل من درباره ی حضرت ادریس (ع) چیزی نمی دونید می تونید اینجا رو ببینید.

هیچ نظری موجود نیست: