۱۳۸۹ مرداد ۲۴, یکشنبه

سوره نساء -3

حزب 18 قرآن در ادامه ی سوره نساء به این ترتیب ادامه می یابد :

ابتدا خداوند به انسان ها را به امانت داری و داوری به عدل بین مردم دعوت می کند و پس از این دعوت می فرماید : "انَّ الله نِعِماّ یَعِظُکُم به" که به معنی آن است که "به راستی چه نیک است آنچه خدا شما را به آن توصیه می کند" ... و واقعا اگر با چشم دل به هر آنچه خداوند ما را به آن می خواند بنگریم، میبینیم که جز نیکی نیست !

در ادامه بحث حاکمیت حق و حرمان حاکمیت طاغوت و تبعیت از او در جامعه مطرح می شود. ابتدا به آیه ی ولایت خدا و رسول و اولی الامر بر می خوریم : "یا ایها الذین آمنو اطیعوا اللهَ و اَطیعوا الرسولَ و اولیِ الاَمرِ منکُم و ان تَنازَعتُم فی شیءٍ فَرُدوّهُ الیَ اللهِ و الی الرسولِ ان کنتُم تؤمنونَ بالله و الیومِ الآخِرِ"
"ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا و رسول و اولی الامر بین خود را اطاعت کنید؛ و اگر در موضوعی به اختلاف افتادید آن را نزد خدا و رسول ببرید اگر که به خداوند و روز جزا ایمان دارید."
در این آیه خداوند اطاعت از رسول را کنار اطاعت از خود، و به طور مستقل ذکر کرده است. به این ترتیب به حکم قرآن آنچه پیامبر به آن امر و نهی میکند لازم است اطاعت شود. در این امر اولوالامر نیز شریک اند اما آنان در مسائل مربوط به اصل رسالت و وحی دخالتی ندارند. قرآن فرموده است که اگر اطاعت از کسی بدون اذن خدا باشد، آن کار به معنی رجوع به طاغوت است و اطاعت شیطانی و بت پرستی است. بنابر این همان طور که رسول خدا معصوم بود و حکم او نیز عیناً همان حکم خدا بود، لازم است در حکم اولوالامر نیز امیال شیطانی نفوذ نکند که اطاعت از وی عین اطاعت خدا باشد و بین این دو فرقی نباشد. به همین دلیل لازم است که اولوالامر نیز معصوم باشند. در احادیث آمده است که منظور از اولوالامر ائمه ی آل محمد (ص) هستند.

در ادامه ی سوره خداوند به شرح حال منافقانی می پردازد که به ظاهر اظهار مسلمانی کرده اند اما در باطن به طاغوت رجوع می کنند و حکم حل مشکلات خود را از او می خواهند. خداوند می فرماید : "ما هیچ رسولی را نفرستادیم مگر اینکه به فرمان خدا از او اطاعت کنند " و نیز در ادامه می فرماید : "پس نه ، به پروردگارت سوگند که اینان ایمان نیاورده اند مگر اینکه در اختلافی که دارند تو را داور کنند و آن گاه در دلشان در حکمی که تو کرده ای ملالی نیابند و بی چون و چرا تسلیم شوند " خداوند در این آیه صراحتاً می فرماید که اگر خدا و رسول را به عنوان حَکَم قبول نداشته باشند و حکم او را به طوع و رغبت قبول نکنند، اصلا ایمان نیاورده اند.

در ادامه به بیان حکم جهاد در راه خدا پرداخته می شود و می فرماید : "ای کسانی که ایمان آورده اید، سلاح خود بردارید و تک تک یا گروه گروه رهسپار شوید." و نیز می خوانیم : "و هرکس در راه خدا جهاد کند، چه کشته شود و چه پیروز شود، به زودی به اون پاداشی بزرگ خواهیم داد."
خداوند در ادامه برای فراخواندن جامعه ی اسلامی به جهاد می فرماید که : چرا در راه خدا جهاد و در راه مستضعفین جهاد نمی کنید ؟ مگر زبان حال آنان را نمی شنوید که می گویند خداوندا ما را از این قریه ی ظالم خارج کن و از جانب خود برای سرپرستی قرار ده و از جانب خود برای ما یاوری بگمار!
"و اجعل لَنا من لَدُنکَ ولیاً ، و اجعَل لَنا من لَدُنکَ نصیراً"
این آیات رو که می خوندم حس می کردم چه مسئولیت سنگینی بردوش ماست نسبت به ظلمی که در جوامع مسلمین به اون ها روا داشته میشه و در عین حال فکر کردم : "من چه کار می تونم بکنم ؟"

بعد از آن خطاب به کسانی که از مردم مانند ترس از خدا یا حتی بیشتر از آن می ترسند و از رفتن به جهاد سر باز می زنند گفته می شود که : "قُل متاعُ الدنیا قلیل و الاخرةُ خیرٌ لِمَن التَقی و لا تُظلَمونَ فتیلاً"
"بگو بهره ی دنیا ناچیز است و آخرت برای او که تقوا پیشه کند بهتر است و سرِ مویی به شما ظلم نخواهد شد."
آرزو کردم کاش واقعا از عمق قلب به این آیه که گفت بهره ی دنیا اندک است، ایمان بیاریم ! اون وقت شاید از نگرانی ها و بدو وادو ها و این در و اون در زدن ها مون کمتر بشه ... شاید از بی هدفی و معلق بودن در این دنیا در بیایم و شاید اندکی آنی باشیم که سزاست !

و برای تثبیت ناچیز بودن دنیا در ادامه میبینیم که می فرماید : "اینما تَکونوا یُدرِککُم الموتُ و لو کنتُم فی بروجٍ مشَیَّدَةٍ"
"هر کجا که باشید مرگ شما را در می یابد، هرچند در برج های مستحکم باشید !"

در انتهای حزب نیز اینگونه می خوانیم :
"من یَشفَع شفاعةً حسنةً یَکُن لَهَ نصیبٌ منها و من یشفَع شفاعةً سیئةً یکن لهُ کِفلٌ منها"
"هر کس شفاعتی نیکو کند ، او را از آن سهمی است و هر کس شفاعتی سوء کند، وی را از آن سهمی است."
منظور از این آیه این است که هرکس واسطه ی خیری شود، تشویق به کاری نیکو بکندو یا موجبات برپایی امری مفید را فراهم بیاورد او نیز از آن کار نیک سهمی می برد . و برعکس هر کس به کاری بدی تشویق یا امر کند و یا واسطه ی آن شود، او نیز در مجازات و گناه آن شریک است.

"و اذا حُییّتُم بِتَحیَّةٍ فَحُیّوا باَحسَنَ منها اَو رُدُّواها "
در ادامه نیز گفته میشود که وقتی به شما نیکی از جانب کسی رسید ، درودی رسید یا سلامی، شما را آن را به نحو بهتر پاسخ گویید و یا لا اقل به همان اندازه پاسخ گویید ! این آیه شامل کمک و انفاق و مهمانی و هدیه نیز می شود. امام باقر فرمودند که مراد از "تحیّت " در این آیه سلام و هرگونه نیکی است.

در پناه حق

هیچ نظری موجود نیست: